موقعیت کنونی جهان معاصر و شیعیان آل محمّد(ع)

مجامع مخفی همچون فراماسونرها، اعضای کمیسیون سه جانبه، بیلدربرگ، کمیته 300 و همچنین اعضای کنفرانس مونیخ سازمان‌هایی هستند که برای مردم جهان تصمیم گیری می کنند.
سردبیر ماهنامه‌ی موعود، «جلوگیری از استقلال کشورها در زمینه‌های مختلف»، «تجزیه‌ی کشورهای بزرگ»، «به جنگ کشاندن کشورها»، «تسلط بر منابع نفت و گاز جهان» و «بحران آفرینی در جهان و مدیریت آن» را از مهم‌ترین برنامه های کمیته‌هایی همچون کمیته 300 دانستند که برای مجامع جهانی تصمیم گیری می‌کنند.
شفیعی سروستانی در ادامه به معرفی کنفرانس امنیتی مونیخ پرداخت و با اشاره به این موضوع که 54 سال است اعضای این کنفرانس در 29 اسفند ماه گرد هم می‌آیند، افزود:

«در 29 اسفند جماعت بزرگی در مونیخ برای کنفرانس جمع شدند. در این جماعت 10 رئیس جمهور، 8 نخست وزیر، وزیران امور خارجۀ  30 کشور، از جمله آقای جواد ظریف حضور داشتند. وزیران دفاع 30 کشور، به علاوه‌ی دبیر کلّ سازمان‌های بین‌المللی همچون سازمان ملل، ناتو، سازمان همکاری‌های اسلامی و ...»
مدیر مسئول مؤسّسۀ فرهنگی هنری موعود عصر(عج)، مهم‌ترین و شاخص‌ترین مطالب و مواضع ارائه شده توسط شخصیت‌های سیاسی در این کنفرانس امنیتی را در سه جمله خلاصه کردند:

1. -    عصر پس از غرب به وجود آمده و نظم جهانی به هم‌خورده است؛
2. -    کاهش نقش و نفوذ اروپا وآمریکا در مدیریت جهانی؛
3. -    نقش ‌آفرینی ایران در منطقه.

و افزودند:
«جالب اینجاست که اعضای این کنفرانس، خواستار نظم نوین جهانی شدند و اعلام کردند که عصر پسا غرب آغاز شده است. یعنی آن نظمی که طیّ 200 سال گذشته در جهان توسط تفکر غربی لیبرال سرمایه‌داری ایجاد شده بود، در حال فروپاشی است. به  سبب همین ماجراست که کسی مثل رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کرد: جهان در حال ورود به عصر پسا غرب است و کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورها دیگر فراهم کرده است تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند.
این نظرات مورد تایید رئیس جمهور روسیه و همچنین خانم مرکل آلمانی بوده است.
بدین طریق گویی اعضای این کنفرانس دارند اعتراف می‌کنند که بحران بزرگی شکل گرفته است و در حوزه امنیتی سیاسی خود را نشان می دهد. فدریکا موگرینی نیز اعلام کرد که ممکن است آمریکا نقش ریاست جهانی خود را از بین ببرد.»

جهان در حال تغییر است
شفیعی سروستانی با بررسی نظرات ارائه شده در کنفرانس مونیخ، مفروضاتی ارائه دادند که به شرح زیر است:
1. این موقعیت پیش آمده خود مرحله‌ای از سیر ناگزیر لیبرال سرمایه داری است؛ یعنی پروسه‌ای است که اتفاق افتاده. آیا سران کنفرانس مونیخ دارند اقرار می‌کنند که لیبرال سرمایه داری به پایان خودش رسیده است و بحران مرحله‌ای از سیر تکوینی این نظام می‌باشد؟ البتّه نظریه پردازان مهم غرب معترفند که پایان تاریخ غرب رسیده است؛ بنابراین باید جای خود را به یک حوزۀ فرهنگی و تمدّنی دیگری بدهند.
2. این موقعیت، بحرانی ساخته شده یا دامن زده شده برای بحران سازی است. یعنی کسانی هستند که می بینند مدیریت جهانی دارد از دستشان خارج می شود و برای کنترل بحرانی که می شناسند اقدام کرده اند به یک بحران‌سازی.

3. دراین موقعیت فاز سوم از یک پروژۀ بزرگ و کهن آغاز شده است. پروژه ی وحشتناکی که بنی‌اسرائیل و اشرار یهود در طیّ قرن‌ها در پی‌اش بودند: «به دست آوردن حکومت جهانی».

زمزمه‌های «جنگ جهانی سوم»
استاد سروستانی با بیان اینکه در کنفرانس مونیخ عموم اشخاص صاحب نام اعلام کردند که ناامنی و بحران فراگیر شده است، تأیید کردند که بلافاصله بعد از کنفرانس مونیخ، مردم جهان همنوا با رهبران امریکایی و اروپایی از احتمال شروع جنگ جهانی سوم سخن به میان آوردند. 
 ایشان اعلام کردند که با چنین زمزمه‌هایی در جهان و همچنین پس از تصمیم‌گیری‌های نهانی در کنفرانس مونیخ، کشورهای جهان با بیان وحشتشان از آینده‌ی جهان به فکر خرید تسلیحات افتادند تا جایی که از سال 2012م. به این‌سو، خرید و جمع آوری سلاح و ابزار تسلیحاتی به خصوص در چند ماه گذشته در میان کشورها 43% افزایش پیدا کرده است.
ایشان افزودند:
«مردان تصمیم ساز و تصمیم گیر به این نتیجه رسیده‌اند؛ بلکه مردم جهان به صرافت طبع و دیدن نشانه‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که جنگ جهانی در پیش رو است. ساکنان شهرهای بزرگ در آمریکا در پی این نتیجه گیری به روستاها مهاجرت می‌کنند؛ شرکتهایی در آمریکا ایجاد شده اند که خانه های ویژه و امن برای شرائط سخت اخرالزمانی و وقوع جنگ های اتمی ساخته و به فروش می گذارند .
به جز این ما مواجه با یک ائتلاف هستیم. ائتلاف خونین صلیبی، سلفی و صهیونی. قبلا می دانستیم که میان این سه گروه داد و ستد و رفاقت وجود دارد، امّا طیّ این سالهای اخیر آنچه در پشت پرده در مجامع مخفی اتفاق می‌افتاد رو شد.
پیامد این ائتلاف در مرحله اول برای تاسیس طرح خاورمیانه بزرگ است در این طرح کشورهای منطقه خرد و کوچک می شوند و ایران به چند تکّه تقسیم می‌شود. این ائتلاف به این طرح خاورمیانه بزرگ سرعت می‌بخشد.»

تغییر مدیریت در جهان با آرمگدون و خیزش به سوی نهضت جهانی موعود(عج)
پژوهشگر غرب‌شناسی و مهدویت، یکی از پیامدهای تصمیم سازی در کنفرانس  امنیتی مونیخ و بیلدربرگ را پیاده سازی طرح خاورمیانه‌ی بزرگ اعلام کردند که این موضوع، یکی از نتایج مدیریت جهانی برای کنترل جهان، مخصوصا شرق اسلامی است. ایشان افزودند: «وضع جدید باعث یک خیزش بزرگ در منطقه می‌شود و چه بسا به نهضت جهانی مهدی موعود(عج) برسد؛ ان‌شاء‌الله.»
شفیعی سروستانی، نطفه‌ی «ائتلاف خونین صلیبی، سلفی و صهیون» را حاصل تفکّرات چندین و چند ساله‌ی اشرار یهود برای اجرای پروژۀ «آرمگدون» دانستند. آرمگدون – به زعم یهودیان- جنگ سوم جهانی و جنگ پایانی جهان است که در این جنگ، یهودیان در پی آنند که گروه خیر (که به قول آنان همان یهودیان و متّحدانشان هستند) بر نیروی شرّ (که مسلمانان و اعراب و همراهی کنندگانشان هستند) تسلط یابند و در نتیجه تصمیم قرون متمادی آنها بر ایجاد نظم نوین جهانی و ایجاد حکومت یکپارچه به رهبری بنی‌اسرائیل و با مرکزیت فلسطین اشغالی به ثمر بنشیند.
استاد سروستانی در بخش آخر سخنانشان به این موضوع اشاره کردند که اشرار یهود به وسیلۀ ابزارهایی مثل «گروهک‌هایی امثال داعش» و همچنین «هالیوود» تمام همّت خود را صرف این کردند که از مسلمانان چهره‌ای وحشت‌آفرین در میان مردم غرب ایجاد کنند تا بتوانند با معرفی این نیروی شرّ! شرایط لازم برای سرکوب آنان را فراهم آوردند. ایشان «زامبی‌ها» را نشانه‌ای از مردم مسلمان در سینمای هالیوود دانستند که مؤیّد همین موضوع است. ایشان با بررسی شواهدی از آثار سینمایی غربی که در آنها از مسلمانان چهره ای همچون یک زامبی نشان می دهند افزودند:
«آمار نشان می‌دهد از سال 1966 م. تا 2001م. حدود 300 فیلم با موضوع و محتوای زامبی ها ساخته اند.  برای نمونه فیلم "اوسامبی" (اسامه بن لادن+ زامبی) و فیلم "جنگ جهانی z" از این دست  فیلم‌ها هستند که در آن، منطقۀ امن، فلسطین اشغالی و زامبی‌ها (که در طیّ فرایندی 12 ثانیه‌ای به مرده‌های متحرّک تبدیل می‌شوند) در واقع مسلمانانی هستند که قصد آلوده کردن مردم جهان و خوردن مغز آنان را دارند.»
در ادامه، استاد سروستانی به بررسی دقیق فیلم جنگ جهانی z پرداختند و در انتهای سخنان خودشان تأکید کردند:
«بی تردید تمام بنیادهای لیبرال سرمایه داری شکست خورده و بحران جهانی آغاز شده است و این نیز قطعی است که تصمیم‌گیران جهان می خواهند بحران را با سرکوب از بین ببرند تا سلطه جهانی‌شان را ایجاد بکنند؛ با نام بنی اسرائیل و با مرکزیت فلسطین.
امّا آیا اینان در امان خواهند ماند؟
«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین‏؛ (قصص: 5)
و خداوند چنین اراده کرده است که بر مستضعفان زمین منّت نهد و آنان را پیشوایان زمین و وارثان آن قرار دهد.»